نامه ای از یک دوست

سوگند به روز وقتی نور می گیره و به شب وقتی آرام می گیره که من نه تو را رها کرد م ونه با تو دشمنی داشتم. (ضحی 1-2)

افسوس که هرکس را پیش تو فرستادم تا به تو بگم دوستت دارم و راهی پیش پات بگذارم او را به سخره گرفتی. (یس 30)

 وهیچ پیامی از پیام های من به تو نرسید مگراینکه  از آن روی  برگردوندی. (انعام 4)

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشتم. (انبیا 87)

 و من را به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)

و این درحالی بود که حتی مگسی را نمی تونستی و نمی تونی بیافرینی واگرمگسی از تو چیزی بگیره نمی تونی از او پس بگیری. (حج 73)
بقیه در ادامه مطلب...

نویسنده: ثامن

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهات از وحشت  فرورفت و تمام وجودت  لرزید، چه لرزشی! گفتم کمک هام در راهه و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی؟! ( احزاب 10)


تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد، تو حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو هم به سوی من بازگردی ، بله من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه 118)

وقتی در تاریکی ها من را با زاری خوندی که اگر تو را برهانم با من می‌مونی؛ تو را از اندوه رهانیدم اما باز من را با دیگری در عشقت شریک کردی. .(انعام 63-64)

این عادت دیرینه ات بود! هروقتخوشحالت کردم از من روی گردونده و به طرف دیگه کردی و هروقت سختی به تو رسید از من نا امید شدی. (اسرا 83)

 آیا من باری  از دوشت برنداشتم که می شکست پشتت را؟ (سوره شرح 2-3)

غیر از من خدایی هست که برات خدایی کرده باشه ؟ (اعراف 59)

پس کجا می ری؟ (تکویر26) 

از این سخن، دیگه به کدام سخن می خوای ایمان بیاری؟ (مرسلات 50)

چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا من را که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6)

من را به یاد میاری ؟ من همونم که بادها را می فرستم تا  ابرها را در آسمان پهن کنند، ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون بیاد و به خواست من به تو اصابت کنه تا تو فقط لبخند بزنی، و این درحالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، نا امیدی تو را پوشونده بود. (روم 48)

من همونم که می دونم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامیازت بازپس می گیرم تا به آن آرامش بدم و روز بعد دوباره آن را به زندگی بر گردونم،تا روز مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دم. (انعام 60)

من همونم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دم. (قریش 3)

برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه با هم باشیم. (فجر 28-29)

تایک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)