loading...
هيات جوانان قمر بني هاشم(ع)عاشوراييها
خادمان اهل بيت(ع) بازدید : 267 پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

 

میلاد امام حسین

به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه‏ ى وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص) رسید، به خانه‏ ى حضرت على و فاطمه (ع) آمد و اسماء (2) را فرمود تا كودكش را بیاورد.اسماء او را در پارچه‏ اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم (ص) برد،آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت (3) .

به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل، فرود آمد و گفت:

 

سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام ‏پسر كوچك هارون‏ «شبیر» (4) كه به عربى‏«حسین‏» خوانده مى‏شود، نام بگذار. (5) چون على (ع) براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.

به این ترتیب نام پر عظمت ‏«حسین‏» از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش، فاطمه‏ زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7).

حسین و پیامبر (ص)

از ولادت حسین بن على (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (ع) ابراز مى‏ داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى مى ‏گوید: دیدم كه رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوى خویش نهاده او را مى ‏بوسید و مى‏ فرمود:

تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت‏ خدا و پسر حجت‏خدا و پدر حجت‏هاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى ‏باشد. (8)

انس بن مالك روایت مى ‏كند:

وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت‏ خود را بیشتر دوست مى ‏دارى، فرمود:حسن و حسین را، (9) بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى ‏فشرد و آنان را مى‏ بویید و مى‏ بوسید. (10)

ابو هریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى ‏كند كه:

رسول اكرم (ص) را دیدم كه حسن و حسین (ع) را بر شانه‏ هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى‏ آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر كس این دو فرزندم را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است. (11)

عالى ‏ترین، صمیمى‏ ترین و گویاترین رابطه‏ ى معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را مى‏ توان در این جمله‏ ى رسول گرامى اسلام (ص) خواند كه فرمود:

حسین از من و من از حسینم. (12)

 پى‏ نوشت ها

1- در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع) اقوال دیگرى هم گفته شده است،ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الورى طبرسى ، ص 213.

2- احتمال دارد منظور از اسماء، دختر یزید بن سكن انصارى باشد. ر. به. ك. اعیان الشیعه ، جزء 11 ، ص 167.

3- امالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 377

4- شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پیغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است- تاج العروس ج 3 ص 389، این سه كلمه در زبان عبرى همان معنى را دارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد- لسان العرب ، ج 6 ، ص 60.

5- معانى الاخبار ، ص 57.

6- در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیار مؤثر دانسته شده است، ر.به.ك. وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 143 به بعد.

7- كافى ، ج 6 ، ص 33.

8- مقتل خوارزمى ، ج 1 ، ص 146- كمال الدین ، صدوق ، ص 152.

9- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 323.

10- ذخائر العقبى ، ص 122.

11- الاصابه ، ج 11 ، ص 330.

12- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 324- در این قسمت روایاتى كه در كتاب هاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد.

كتاب: پیشواى سوم - حضرت امام حسین (علیه السلام)

نویسنده: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق

 

میلاد امام سجاد علیه السلام

چهارمین اخترفروزان آسمان امامت و ولایت، حضرت علی بن الحسین علیه السلام معروف به سجاد، نمادی از کمالات و ارزش های انسانی، زینت بندگان پاک سیرت و پیام آور کربلا بود. ابرمردی که شاهد تلخ ترین حوادث روزگار بود، ولی چون کوهی استوار در برابر همه توفان های بلا و دشواری ها ایستادگی و در جبهه های گوناگون با آنها مبارزه کرد. امام معصومی که هدایتگری های خویش را در عصر خفقان و سیاهی، در قالب دعا و مناجات با خدا به امت اسلامی ارزانی داشت و توانست در سایه سار دانش خود، بزرگان و اندیشمندانی گران قدر را در دامان خود بپروراند.

میلاد نور

پری چهرگان آسمانی در میلاد نور، زیارتگر سرای حسینی گردیدند تا نغمه خوان سروش هدایت و تهنیت گوی مولودی باشند که طلایه دار نور و سرسلسله آفتاب بود. مولودی پاک که بر پیشانی بلندش، مُهر بندگی حق نقش بسته بود. در دامان پرمهر سالار شهیدان، نغمه حیات سر داد تا پدر برای او نامی نیکو گزیند و حسین بن علی علیه السلام که در عشق به پدر، عاشقی شیفته و شیدایی دل سوخته بود، فرزند پاکش را به یُمن شمیم دل انگیز و روح افزای امیرمؤمنان علی علیه السلام ، بدین نام نهاد تا احیاگر خاطرات خوب پدر و مهربانی های زلال او باشد.

خورشید امامت

پس از شهادت امام حسین علیه السلام ، امامت و جانشینی آن حضرت به فرزندش حضرت سجاد علیه السلام رسید. در تاریخ آمده است که وقتی امام حسین علیه السلام راهی عراق بود، نوشته ها و وصیت نامه ای را به عنوان امانت به اُمّ سَلَمه، یکی از همسران والامقام پیامبراعظم صلی الله علیه و آله وسلم سپرد و فرمود: «هر که اینها را از تو بخواهد، امامت، شایسته اوست.» وقتی حضرت سجاد علیه السلام به مدینه بازگشت، آنها را از ام سلمه طلبید.

زینت عابدان

امام سجاد علیه السلام ، زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک خداوند است. ابن عباس در این باره از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت می کند که فرمود: «هرگاه روز قیامت شود، ندا دهنده ای در میان جمع اهل محشر ندا می دهد که مایه زینت عابدان کجاست. در آن هنگام، فرزندم، علی بن الحسین با کمال سرفرازی و سربلندی در محشر ظاهر می شود و میان صفوف حرکت می کند».

فضیلت دانش اندوزی

امام سجاد علیه السلام در مورد فضیلت دانش اندوزی می فرماید: «اگر مردم می دانستند دانش آموزی چه فایده ای دارد، دنبال آن می رفتند؛ اگرچه در راه آن خون دل بریزند و به گرداب ها فرو افتند. به راستی که خدای تعالی به دانیال نبی وحی کرد مبغوض ترین بندگانم نزد من، آن نادانی است که حق اهل دانش را سبک شمارد و از آنان پیروی نکند و دوست ترین بندگانم نزد من، کسی است که از دانایان پیروی می کند».

شکوه و جلال

امام سجاد علیه السلام چنان جلال و شکوهی داشت که حتی دشمنان حضرت نیز در برابر هیبت ایشان سر تعظیم فرود می آوردند. برای نمونه، مسلم بن عَقَبه، از ستمگران روزگار که به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام با حضرت رو به رو شده بود، به محض دیدن امام، بی اختیار به تکریمش پرداخت و او را با احترام در کنار خود نشاند و پس از تکریم و تعظیم، آن حضرت را به خانه اش برگرداند. هنگامی که از او علت این کار را پرسیدند، پاسخ داد: شکوه و هیبت او مرا فرا گرفت. او که ابتدا قصد کشتن امام را داشت، بی اختیار به امام عرض کرد که هر حاجتی داری، بگوی. امام برای خود حاجتی نخواست، ولی برای عده ای طلب بخشش کرد و آنها را از مرگ نجات داد.

مجلس امام

مردم در محضر امام سجاد علیه السلام تحت تأثیر هیبت و شکوه ایشان، یارای هرزه گویی و بیهوده گویی نداشتند، بلکه سکوتی همراه با ادب بر محلس امام حاکم بود. فَرَزْدَقِ شاعر، در وصف مجلس آن حضرت می گوید: «چشم ها از شدت حیا به زیر بود. هیچ کس سخن نمی گفت مگر آن گاه که او لب به تبسّم می گشود و در چنین وضع و حال، با فقیران و تهی دستان می نشست و غذا می خورد و آنها را به خانه خود دعوت می کرد و با ایشان مأنوس می شد».

تربیت علمی

امام سجاد علیه السلام به منظور نشر معارف والای دینی و احیای سیره پیامبر گرامی اسلام و امامان پیش از خود، تلاش های گسترده ای کرد. آن حضرت در مدت 34 سال امامت خود، افراد فراوانی را تربیت کرد. در رأس این افراد، فرزند ارجمند ایشان، امام محمدباقر علیه السلام بود که وظیفه امامت را پس از آن بزرگوار به عهده گرفت. ایشان سنگ بنای دانشگاه اهل بیت را گذاشت و فقه گسترده شیعه را تدوین کرد. فرزندان دیگر حضرت، عبداللّه، عمر و حسین، از عالمان، فقیهان و راویان حدیث بودند و به عبادت و درست کاری شهرت داشتند.

شاگردان

سعیدبن جبیر

یکی از شاگردان امام سجاد علیه السلام ، سعیدبن جُبیر است که به دلیل محبت اهل بیت علیهم السلام به دست حجاج بن یوسف ثقفی، حاکم ستمگر آن زمان به شهادت رسید. از امام جعفرصادق علیه السلام درباره سعید چنین نقل شده است: «سعید بن جبیر همیشه با علی بن حسین علیه السلام همراه بود و امام او را مدح و ثنا می گفت.» او از بزرگ ترین دانشمندان زمان خود به شمار می آمد که در علوم تفسیر و فقه، سرآمد همگان بود.

أبوحمزه ثمالی

ثابت بن دینار که نزد ما به أبوحمزه ثُمالی مشهور است، از شاگردان برجسته چهار امام، یعنی امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام شمرده می شود. امام رضا علیه السلام در مورد فضیلت ابوحزمه می فرماید: «أبوحمزه ثمالی در زمان خودش همچون لقمان بود.» از أبوحمزه، کتاب تفسیر قرآن، کتاب النوادر، رساله حقوق و نیز دعای أبوحمزه ثمالی به یادگار مانده است.

اَبان بن تغلب

اَبان بن تغلب ریاح، یکی از بزرگان اصحاب امام زین العابدین علیه السلام به شمار می رود. او مردی والامقام و صاحب منزلت و شوکت علمی بود. ابان، مجتهدی توانا در علوم قرآنی، فقه، حدیث و ادبیّات عرب به شمار می رفت. او فیض خدمت چند امام معصوم را داشته و از امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام روایت نقل کرده است. حضرت امام محمدباقر علیه السلام به او فرمود: «ای ابان! در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. من دوست دارم مثل تو در میان یارانم دیده شود.» نیز هنگامی که خبر مرگ أبان بن تغلب را به امام صادق علیه السلام دادند، فرمود: «به خدا سوگند، مرگ أبان، قلبم را به درد آورد».

رساله حقوق

رساله حقوق، سخنان والای امام سجاد علیه السلام به ابوحمزه ثمالی است. حضرت در این رساله، با دقت در رفتار آدمی و بررسی تمامی جنبه های زندگی او، روابط انسان را با آفریدگار، خویشتن، خانواده، جامعه، حکومت، معلم و دیگر کسان در نظرگرفته و آن گاه حقوق و واجباتی برای او مقرّر فرموده است. حضرت، آدمی را مسئول رعایت و پاسداری از این حقوق می داند تا بدان وسیله، بنیاد جامعه اسلامی به تمام و کمال ایجاد شود و عدالت اجتماعی و تکامل و پیشرفت اجتماعی بر جامعه سایه افکند.

حق خداوند

امام سجاد علیه السلام ، رساله حقوق خود را با معرفی حق خداوند متعالی که بر تمامی حقوق برتری دارد، آغاز می کند و می فرماید: «اما حق خداوند آن است که او را بپرستی و چیزی را شریک او قرار ندهی و اگر از روی اخلاص چنین کنی، خدا بر خود مقرر کرده است که کار دنیا و آخرت تو را به عهده گیرد و آنچه از آن بخواهی، برایت نگه دارد».

منبع:hawzah.net

 

 

ولادت حضرت ابوالفضل(عليه السلام)

حضرت ابوالفضل العباس نخستين فرزند از ازدواج حضرت امير المؤمنين على(عليه السلام) و ام البنين بود ايشان در روز چهارم شعبان  سال 26 هجرى در مدينه چشم به جهان گشودند.

ماجراى ازدواج على(عليه السلام) با ام البنين

قضيه ازدوادج مادر مكرمه اش ام البنين با حضرت على(عليه السلام) بدين گونه بود كه پس از شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) على(عليه السلام) برادرش عقيل كه در علم نسب شناسى آگاهى كامل داشت و قبايل و خصلت هاى اخلاقى و روحى انها آشنا بود را به حضور طلبيد و از وى خواست كه براى آن حضرت همسرى شايسته و از قبيله اى كه اجدادش از شجاعان و دلير مردان باشند پيدا كند تا ثمره ازدواجشان فرزندانى شجاع و رشيد باشند پس از مدتى عقيل زنى از طايفه بنى كلاب را به حضرت معرفى كرد كه داراى آن ويژگى ها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نياكانش همه از دليرمردان بودند. حضرت با وى ازدواج نمود و او نيز وظيفه مادرى و سر پرستى براى فرزندان حضرت زهرا(عليها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلكه بيشتر از فرزندانش دوست مى داشت گويند وقتى وى را فاطمه صدا مى زدند وى گفت مرا فاطمه صدا نكنيد زيرا فرزندان با شنيدن نام فاطمه به ياد غم هاى مادرشان مى افتند و ناراحت مى شوند بلكه مرا خادم خود بناميد. و حضرت على(عليه السلام) ولى را ام البنين يعنى مادر پسران ناميد و به اين نام شهرت يافت.

تولد حضرت عباس

حضرت ابوالفضل نخستين فرزند از چنين بانوى با معرفت و حق شناسى بود تولد وى، خانه على(عليه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتى كه به دنيا آمد حضرت على(عليه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وى خواند و نام او را عباس قرار داد.

با آن كه اين نوزاد بسيار خوش منظر و زيبا بود به طورى كه وى را قمر بنى هاشم ناميده اند و به ماه شب چهارده تشبيه نموده اند و حضرت وى را به نام عباس نام نهاد و آن به اين علت بود كه عباس هم به معناى شير شرزه و خشمگين است و هم به معناى عبوس و چهره گرفته زيرا كه ايشان نسبت به ظالمان چهره اى خشمگين داشتند.

در روز هفتم تولدش گوسفندى را به عنوان عقيقه ذبح كردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.

با آن كه هنگام تولد پدر خوشحالى مى كند، حضرت گاهى قنداقه عباس خردسال را در آغوش مى گرفت و آستين دست هاى كوچك او را بالا مى زد و بر بازوان او بوسه مى زد و اشك مى ريخت حضرت در پاسخ ام البنين نسبت به اين كار فرمود اين دست ها براى كمك و يارى به برادرش حسين قطع خواهد شد.

حضرت عباس در خانه على(عليه السلام) و در دامان مادر با ايمان وفادارش و در كنار امام حسين رشد كرد و درس هاى بزرگ انسانيت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربيت خاص امام على(عليه السلام) بى شك در شكل دادن به شخصيت فكرى و روحى اين نوجوان سهم عمده اى داشت روزى حضرت على(عليه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زينب(عليها السلام) هم حضور داشت امام به اين كودك عزيز گفت به بگو يك عباس گفت يك فرمود بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت شرم دارم با زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ام دو بگويم حضرت از معرفت اين فرزند خوشحال شد و پيشانى عباس را بوسيد.

شجاعت و شهامت عباس

دلاورى هاى اين نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفين نمودار بود كه برخى جلوه هايى از شجاعت اين نوجوان را در جنگ صفين در تاريخ ثبت كرده اند. گويند: در يكى از روزهاى نبرد صفين نوجوانى از سپاه على(عليه السلام) بيرون امد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانه هاى شجاعت، هيبت و قدرت هويدا بود از سپاه شام كسى جرأت نكرد به ميدان بيايد معاويه يكى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء كه دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ اين جوان برو وى گفت اى امير شأن بالاتر از آن است كه جنگ وى بروم بلكه من هفت پسر دارم و يكى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى يكى از پسرانش را فرستاد كه از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد كه او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا اين كه هر هفت پسر در نبرد با او كشته شدند و در اين هنگام پدر خود به ميدان كارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نيز بمانند فرزندانش به هلاكت رسيد كه اين موجب تعجب حاضران شد حضرت على(عليه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پيشانى اش را بوسيد و در اين هنگام همگان ديدند كه اين نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.

و همچنين نقل كرده اند در جنگ صفين هنگامى كه سپاه معاويه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در ركاب امام حسين(عليه السلام) فرستاد كه شريعه فرات را از سپاه دشمن پس بگيرند كه در اين جمع كه موفق به باز كردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نيز حضور داشت.

پس از مرگ معاويه كه حاكم مدينه مى خواست از امام حسين(عليه السلام) براى خلافت يزيد بيعت بگيرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشيرهاى برهنه بيرون خانه و پشت در ايستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند كه اگر نيازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اينان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.

فضائل عباس

حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرمايد: خداوند عمويم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ايثار و فداكارى كرد و از جان خود گذشت چنان فداكارى كرد كه دو دستش قلم شد خداوند نيز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى كند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسيار بزرگ دارد كه همه شهيدان در قيامت به او غبطه مى خورد.

چنانچه شاعر نيز در اين باب مى گويد:

چون اقتدا به جعفر طيار كرده ايم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست

در پيروى زخط علمدار كربلاست    دوستى كه داده ايم به راه رضاى درست

 

امام صادق نيز در ستايش از حضرت عباس مى فرمايد:

عموى ما عباس داراى بصيرة نافذ و ايمانى استوار بود همراه امام حسين جهاد كرد و آزمايش خوبى داد و به شهادت رسيد.

علم عباس

وى تنها به عنوان يك قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلكه فضائل علمى، تقوايى او و دانش رفيع را از خردسالى از سرچمشه علوم الهى به دست آورده بود چنانچه برخى روايات اشاره به اين نكته دارند كه وى از زمان كودكى شروع به تغذيه علمى نموده است.

مقام فقهى او بسيار بالا بوده است و در نزد راويان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسايى در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخى از رجاليون درباره ايشان گفته اند: عباس از فقيهان و دين شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود و ديگران نيز وى را اين گونه تعريف نموده اند كه عباس از بزرگان و فاضلان فقهاى اهل بيت بود بلكه وى عالم استاد نديده بود.

حضرت عباس و امام حسين(عليهم السلام)

حضرت عباس همان جايگاه را نسبت به امام حسين(عليه السلام) داشت كه حضرت على نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله)داشت ايشان پشتوانه و تكيه گاهى براى امام حسين بودند چنانچه امير المؤمنين چنين جايگاهى را نسبت به پيامبر داشت.

عباس همان طور كه على(عليه السلام) هميان نان و خرما به دوش مى گرفت و براى مستمندان مى برد او نيز به اتفاق برادرش حسين(عليه السلام) بسيارى از گرسنگان مدينه را سير مى كرد عباس همچنانكه على كه باب حوائج دربار پيامبر بود و هر كس رو به ساحت ايشان مى كرد اول على(عليه السلام) را مى خواند وى نيز باب حوائج آستان امام حسين بود و هر كس براى رفع حوائج به دربار حسين مى شتافت عباس را مى خواند.

عباس مانند پدر كه در بستر پيغمبر خوابيد و فداكارى كرد در روز عاشورا براى اطفال و آوردن آب فداكارى كرد.

القاب حضرت عباس

براى ايشان 16 لقب شمرده اند كه هر كدام جلوه اى از فضائل، كرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمريم.

1 ـ عباس: چون مثل شير حمله مى كرد دلير بود ترس در دل دشمن مى ريخت و فريادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حريفان مى افكند.

2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم اين كه وى پدر فضيلت و خوبى ها بود و فضل و نيكى زاده او و مولود سرشت پاكش بود.

3 ـ ابوالقربه: (پدر مشك) به خاطر مشك آبى كه بر دوش مى گرفت و از كودكى ميان بنى هاشم سقايى مى كرد.

4 ـ سقا: به خاطر اين كه آب آور تشنگان بخصوص در سفر كربلا بود.

5 ـ قمر بنى هاشم: وى در ميان بنى هاشم زيباترين و جذاب ترين چهره را داشت و چنين ماه درخشان در شب تار مى درخشيد.

6 ـ باب الحوائج: آستان رفيعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نياز دردمندان است.

منبع:lankarani.com

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هيات جوانان قمر بني هاشم(ع)عاشوراييها مراسم هفتگي خود را از سال84 با هدف آشنا شدن جوانان با فرهنگ عاشورايي آغاز كرده است.اميد است ما را در رسيدن به اين هدف ياري نماييد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) چند صلوات هدیه می کنید؟
    ادعيه و زيارت

      

    آمار سایت
  • کل مطالب : 239
  • کل نظرات : 101
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 42
  • آی پی امروز : 76
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 467
  • باردید دیروز : 108
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,376
  • بازدید ماه : 4,046
  • بازدید سال : 19,748
  • بازدید کلی : 259,936
  • کدهای اختصاصی