امام سجاد (علیه السلام) در گفتاری به پنج کار اشاره می کند که مرگ انسان را تسریع می بخشد . ایشان می فرمایند: |
امام على(ع)، در حديث معراج:
پيامبر(ص) در شب معراج، از پروردگار خود خواست و چنين گفت:
پروردگارا! مرا به كارى راه نماى كه با آن به تو نزديك شوم
فرمود: …
اى احمد! به عزّت و جلالم سوگند، هيچ بنده اى برايم چهار چيز را تضمين نمى كند، مگر اين كه او را به بهشت در مى آورم: زبان فرو بندد و آن را جز بدانچه به وى مربوط است، نگشايد؛ دلخويش را از وسواس حفظ كند؛ آگاهى من از او و اين را كه او در زير نگاه من است، پاس بدارد؛ و نور ديده اش، در گرسنگى باشد.
اى احمد! كاش، شيرينىِ: گرسنگي، سكوت، خلوت و آنچه را از آن به ارث بردهاند، چشيده بودى! ».
پرسيد: پروردگارا! ارث گرسنگى چيست؟
فرمود: «حكمت، حفظ دل، تقرب به خداوند، اندوه دائم، كم هزينگى براى مردم، حقگويى، و اهمّيت ندادن به اين كه در گشايش و آسانى مى زيد يا در سختى و دشوارى.
اى احمد! آيا مى دانى با كدام حالت و وقت، بنده به من تقرّب مى جويد؟»
گفت: نه، اى پروردگار!
فرمود: «آن هنگام كه گرسنه يا در حالت سجده باشد».
متن حديث:
الإمام عليّ عليهالسلام: في حَديثِ المِعراجِ: إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله و سلّم سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَيلَةَ المِعراجِ فَقالَ: . . . يا أحمَدُ، وعِزَّتي وجَلالي، ما مِن عَبدٍ ضَمِنَ لي بِأَربَعِ خِصالٍ إلاّ أدخَلتُهُ الجَنَّةَ: يَطوي لِسانَهُ فَلا يَفتَحُهُ إلاّ بِما يَعنيهِ، ويَحفَظُ قَلبَهُ مِنَ الوَسواسِ، ويَحفَظُ عِلمي ونَظَري إلَيهِ، ويَكونُ قُرَّةُ عَينَيهِ الجوعَ.
يا أحمَدُ، لَو ذُقتَ حَلاوَةَ الجوعِ وَالصَّمتِ وَالخَلوَةِ، وما وَرِثوا مِنها.
قالَ: يا رَبِّ، ما ميراثُ الجوعِ؟
قالَ: الحِكمَةُ، وحِفظُ القَلبِ، وَالتَّقَرُّبُ إلَيَّ، وَالحُزنُ الدّائِمُ، وخِفَّةُ المُؤنَةِ بَينَ النّاسِ، وقَولُ الحَقِّ، ولا يُبالي عاشَ بِيُسرٍ أم بِعُسرٍ.
يا أحمَدُ، هَل تَدري بِأَيِّ وَقتٍ يَتَقَرَّبُ العَبدُ إلَيَّ؟
[قالَ: لا، يا رَبِّ].
قالَ: إذا كانَ جائِعاً أو ساجِداً.
پی نوشت :
(ارشاد القلوب، صفحه ۱۹۹و ۲۰۰)
حركت امام حسین(ع) از مدینه در بیست وهشتم رجب سال ۶۰ را می توان مقدمه حادثه كربلا دانست كه سیدالشهدا(ع) پس از قبول نكردن بیعت با فرزند معاویه، اهداف خود را از آغاز این حركت در وصیتنامه ای به برادرش محمد بن حنفیه بیان كردند.
پس از مرگ معاویه، فرزندش یزید، خود را خلیفه مسلمین خواند و به والی مدینه نامه ای می نویسد و به او تاكید می كند كه برای او از مردم مدینه بویژه چند نفر از شخصیت های مهم آن روز از جمله حسین بن علی(ع) بیعت بگیرد و چنانچه از بیعت كردن خودداری كرد، او را به قتل برساند.
امام حسین(ع) پس از مذاكره با والی مدینه نه تنها به چنین بیعتی تن نمی دهد، بلكه با تلاوت آیه استرجاع «انا لله و انا الیه راجعون» فرمودند: هنگامی كه افرادی همچون یزید (شراب خوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاك كه حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی كند) بر مسند حكومت اسلامی بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند.
امام حسین(ع) می دانست اینك كه حكومت یزید را به رسمیت نشناخته است، اگر در مدینه بماند او را به قتل می رسانند از این رو به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدینه به سوی مكه حركت كرد.
عناصر وهابی گروهک تروریستی موسوم به "ارتش آزاد سوریه" در شنيع ترين اقدام هتاکانه خود از بدو آغاز فعاليت هاي فرقه اي در سوريه، با حمله به مرقد مطهر "حُجر بن عدی" و تخريب ضريح و نبش قبر آن صحابي جليل القدر، پيکر تازه و آغشته به خون او را بيرون کشيده و با خود به سرقت بردند.
شناخت شخصیت حجر بن عدی
حجر بن عدي چه کرد که مورد کينه وهابيون قرار گرفت؟
او در نوجوانى همراه برادرش "هانى بن عدى" به حضور پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) رسيد و به دین اسلام گروید. پس از زمان اندکى که از اسلام آوردن او گذشت پیامبر(ص) از دنیا رفت. حجر در فتح شام، یکى از سربازان فاتح بود و هم او بود که "مرج عذرا" (عدرا البلد) را فتح کرد و در جنگ قادسیه هم شرکت داشت. در جریان فتح مدائن، او بود که به رود دجله زد و از آن عبور کرد.
حجر در عین دلاورى، مرد تقوا و نیایش و معنویت بود و به همین سبب او را "حجر الخیر" مى نامیدند، در برابر حجر شر که از یاران معاویه بود. او نسبت به مادرش همواره نیکى مى کرد و نماز و روزه فراوان انجام مى داد. او هرگز بى وضو نمى ماند و هر وقت وضو مى گرفت، پس از آن حتماً نماز مستحبی هم مى خواند. دعاى او در پیشگاه پروردگار به هدف اجابت مى رسید و نزد همگان به "مستجاب الدعوه" بودن شهره بود.
حجر، مرد هدف و عقیده بود و به مردان حق و فضیلت، عشق مى ورزید. او هنگام مرگ "ابوذر غِفاری" در ربذه، همراه مالک اشتر بر بالین او حاضر شد.
حجر در زمان امام علی(ع)
بقیه در ادامه مطلب...
زیارت امام رضا(ع) برات آزادی از آتش جهنم است. این را یکی از خادمان قدیم بارگاه امام رضا(ع) می گفت.
می گفت: در مدت بیست وهفت سالی که در اینجا خدمت می کنم چیزهای فراوانی از کرامات حضرت رضا(ع) دیدم. میگفت من بسیار دیدم که چگونه زائری به عشق و ارادت امام رضا(ع) ساعتها به انتظار میایستد تا بسته ای از گلبرگهای گلهایی تزئینی بالای ظریح مطهر را برای تبرک و یادگاری ازاین آستان به شهر و دیار خودش ببرد. خادم بارگاه امام رضا (ع) میگفت : توی این سالهای خدمت خاطرات بسیار خوبی از زائران امام رضا(ع) دارم. از شوقی که وقتی که وارد می شوند. و از اینکه هرکدام از شهر و دیار خوشان که آمده اند معتقدند که امام رضا(ع) آنهارا طلبیده اند صبح های حرم قبل از آفتاب که به هوای نقاره خانه به انتظار می ایستن خاطرات زیاد است اما یه خاطره جالبی هست که هیچ وقت از یادم نمی رود شبی از شبها ساعت یک ونیم شب می خواستم برم سر کشیکم که دیدم یک عالم بزرگواری روبروی حضرت نشسته و با صدای بلند گریه می کنند، تا من این صحنه را دیدم برگشتم و از آسایشگاه یک لیوان چای برداشتم و آوردم کنار این عالم گذاشتم خواستم بروم که به من اشاره کردند که کنارشون بنشینم من نشستم و ایشان برایم تعریف کردند: الان در منزل در عالم رویا دیدم که مشرف شدم به حرم مطهر امام رضا(ع) در ابتدای ورود به حرم دیدم حضرت رضا(ع) ایستاده اند و زائرانشان را اکرام و خوشامد می کنند و من داخل شدم و زیارت کردم وبرگشتم درموقع خروج دیدم باز حضرت رضا(ع) ایستاده اند و زائران را خوشامد می گویند وهمراه حضرت چند نفر هستند یک نفر اسامی را یاداشت می کنند و یک نفر دیگر برگه های سبزی به زائران می دهند آن عالم گفت من از یک نفر پرسیدم که این اسامی را چرا یاداشت می کنید واین برگه ها چیست گفت آقا دستور دادند که اسامی زائرانشان را یاداشت کنیم که بازدیدشون را پس بدهند و این برگه های سبز هم برات آزادی از آتش جهنم است.
با او خداحافظی می کنم و نگاه می کنم به سمت ضریح به سوی امام مهربانی ها عرض ادب می کنم و با خودم زمزمه می کنم کجا می توان یافت بارگاهی را که صاحب آن این همه کرامت و رحمت داشته باشه جز مشهد الرضا(ع) قطعه ای از بهشت.
مردی به همسرش گفت : نزد فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برو و درباره من از او سوال كن كه آیا من شیعه شما هستم یا خیر؟ همسرش نزد فاطمه علیها السلام رفت و از او سوال كرد.
حضرت فرمود: به او بگو: ان كنت تعمل بما امر ناك وتنتهی عما زجرناك عنه فانت من شیعتنا و الا فلا. اگر به آنچه تو را امر كردیم عمل می كنی و از آنچه نهی كردیم پرهیز می كنی تو از شیعیان ما هستی و گرنه شیعه ما نیستی . زوجه آن مرد گوید: جواب فاطمه علیها السلام رابه شوهرم رساندم. او گفت : وای بر من چه كسی از گناهان و خطاها بدور است ! پس من در این صورت برای همیشه در جهنم هستم زیرا هر كسی از شیعیان آنها نباشد همیشه درآتش جهنم است . همسرش دوباره به خدمت فاطمه علیها السلام می رسد و سخن شوهرش را به آن حضرت می رساند. فاطمه علیها السلام می فرماید: به او بگو آنطور كه گمان كردی نیست ، شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشت هستند. و هر كس ما را دوست بدارد و دوستان ما را هم دوست بدارد و دشمن دشمنان ما باشد و با قلب و زبانش ایمان آورده است اگر مخالفت با امر و نهی ما كند شیعه ما نیست گرچه به بهشت می رود اما بعد از آنكه بوسیله بلاها و سختی ها از گناهانشان پاك شوند یا با انواع سختی ها در عرصه های قیامت و یا ورود در طبقه بالای جهنم كه عذاب می شوند پاك گردند آنگاه بخاطر محبتی كه به ما دارند از جهنم نجاتشان می دهیم و به نزد خود می بریم.
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري
خداوند تبارك و تعالى:اى احمد! اگر تو نبودى افلاك را نمى آفريدم، و اگر على نمى بود تو را نمى آفريدم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را نمى آفريدم. (كشف الآلى، تاليف صالح بن عبدالوهاب بن عرندس)
بقیه در ادامه مطلب...
تعداد صفحات : 24
هيات جوانان قمر بني هاشم(ع)عاشوراييها مراسم هفتگي خود را از سال84 با هدف آشنا شدن جوانان با فرهنگ عاشورايي آغاز كرده است.اميد است ما را در رسيدن به اين هدف ياري نماييد.