براي دانلود بر روي نوحه مورد نظر كليك راست كنيد و گزينه save target as...را انتخاب نماييد.دانلود در ادامه مطلب
براي دانلود بر روي نوحه مورد نظر كليك راست كنيد و گزينه save target as...را انتخاب نماييد.دانلود در ادامه مطلب
مرد اسير گفت: چرا از ميان همهى اسيران حكم رهايى مرا دادى؟ فرمودند:
جبرييل از جانب خدا به من خبر داد در وجود تو پنج خصلت است كه خدا و رسول آن پنج خصلت را دوست دارند: غيرت شديد بر خانوادهات، سخاوت، حسن خلق، راستى در گفتار، شجاعت. آن مرد پس از شنيدن اين برنامه مسلمان شد و اسلامش نيكو گشت، سپس در جنگى همراه رسول خدا شركت كرد و پس از مبارزهاى شديد شهيد شد .
اشعار سیٌد علی محتشم کاشانی رحمة الله علیه خصوصیٌتی دارد که با وجود اینکه اشعار او بسیار خوانده می شود، ولی با این وجود اثرش نمی رود و کهنه نمی شود، چون اغراق نگفته و اکثر اشعار او مطابق اخبار و روایت است و مقبول صاحب مصیبت شده است. گویند در بعضی از اوقات امیرالمؤمنین حضرت علی صلوات الله و سلامه علیه او را در گفتن شعر، کمک می کردند چنانکه از خود محتشم نقل شده، وقتی که بند سوٌم مرثیه را انشاء می نمودم و این شعر را گفتم:
کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
کلام ناقص نا تمام بود و نمی توانستم فرد بعد را بگویم که مرثیه بی عیب شود، تا اینکه شبی امیر مؤمنان حضرت علی صلوات الله و سلامه علیه را در خواب دیدم.
ماه ذی الحجه آخرین ماه سال هجری قمری است و ماهی است بسیار پربرکت. بزرگان دین هنگامی که این ماه وارد می شد، اهمیت خاصی بویژه در دهه اول این ماه به عبادت می دادند.
در بعضی از روایات آمده است، شب های دهگانه ای که قرآن در سوره ˈوالفجر و لیال عشرˈ به آن سوگند یاد کرده است، شب های دهه اول این ماه شریف است و این سوگند به خاطر عظمت آن است.
خداوند در سوره حج (آیه 28) ضمن بیان فریضه بزرگ ˈحجˈ سخن از ˈایام معلوماتˈ گفته است که مومنان باید در آن به یاد خدا باشند. یکی از تفسیرهای معروف ˈایام معلوماتˈ که در روایات نیز آمده است، 10 روز اول ماه ذی الحجه است.
در حدیثی از رسول خدا (ص) می خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایامی به اندازه این ایام (ده روز اول ماه ذی الحجه) فضیلت ندارد.
افزون بر اینها، هم صدا شدن با زوار خانه خدا در این ماه، و یاد و خاطره مراسم باشکوه حج و معنویت و برکات آن، حال و هوای دیگری به انسان می دهد بویژه برای کسانی که در سلک زوار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند، یا با یاد و خاطره آنها همراهند.
وجود دو عید مهم اسلامی عید قربان (عید اضحی) و عید غدیر (عید ولایت) و روز ˈعرفهˈ و خاطره دعای عجیب و بسیار گرانبهای امام حسین (ع) در عرفات، شکوه و عظمت خاصی به این ماه بخشیده، و سزاوار است همه مومنان از فضای آکنده از معنویت این ماه غافل نشوند و در خودسازی و تهذیب نفس بکوشند.
امام حسين عليه السلام يك رفيق صميمى داشت، ابن زياد با هزار مأمور به دنبال او مىگشت و او را نمىيافت. مىگفت: هرجا او را ديديد امانش ندهيد، اما پيدايش نمىكرد.
رفيق امام اين را هم شنيده بود كه امام حسين عليه السلام به كربلا آمده است.
دل او در كربلا بود. دروازهها همه بسته بود، راهها همه كنترل مىشد. اسم اين شخص و قيافه او را براى مأموران توصيف كرده بودند و او هم تنها بود.
همكارىهاى سنگينى با مسلم بن عقيل داشت و جزء افرادى بود كه نامههاى ابى عبدالله را امضا كرده بود، جزء افرادى بود كه مردم را عليه ابن زياد مىشوراند. و ابن زياد در به در دنبال او مىگشت و او هم شخص آبرودارى بود. و اعتبار داشت. در آخر نقشهاى كشيد.
بقیه در ادامه مطلب...
آیت الله جوادى آملى، که توفیق شاگردی حضرت علامه طباطبائی را داشته اند در خاطره ای از سالهای همراهی با علامه می گوید:
یادم هست سال 1350 بود که مىخواستم به مكه مشرف شوم، مصادف با زمستان بود. آن روز هم هوا سرد بود و برف مىبارید.
رفتم براى عرض سلام و تودیع و خداحافظى، در زدم؛ علامه تشریف آوردند دم در؛ عرض كردم: عازم بیت الله الحرام هستم، براى عرض سلام و خداحافظى آمدهام و افزودم: نصیحتى بفرمایید كه به كارم بیاید، توشهام باشد در این سفر.
این آیه مباركه را براى نصیحت به عنوان زادراه قرائت كردند:
خداى سبحان مى فرماید:
فاذكُرونى اَذكُركُم ؛ به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم!
و ادامه دادند و فرمودند: به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایى مى یابد و اگر در كارى مانده است، خداوند نمى گذارد عاجز شود و اگر در مشكل اخلاقى گیر كرد، خدایى كه داراى اسماء حسنى است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود!
حضرت آیتالله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسشهای شما، پاسخهای آیتالله بهجت» درباره ولایت فقیه و محدوده اختیارات آن میفرماید:
میدانیم که دین اسلام آخرین دین، و احکام و قوانین اسلام آخرین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است، و پیغمبری بعد از خاتم انبیا صلیالله علیه و آله نخواهد آمد و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد و باید این کتاب تا قیام قیامت، کتاب قانون بوده و عترت اهلبیت پیامبر اکرم علیهمالسلام، مبیّن آن باشند.
و نیز روشن است که امت محمدی صلیالله علیه وآله در زمان حضرت حجت و معصوم حق، هر چند در زندان یا در حال تبعید باشند، میتوانند وظیفه خود را ولو با مشقت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است که در این موقعیت نمیتوان برای مسئله بیش از سه صورت فرض کرد:
بقیه در ادامه مطلب...
محمّد بن عبدالرحمن همدانى مىگوید: قرضى داشتم که به خاطر آن، دنیا برایم تنگ و تار شده بود، با خود گفتم: فقط آن کسى که مىتواند قرضم را ادا کند، مولایم امام رضا(ع) است، پس نزد او رفتم. امام به من فرمود: خداوند حاجت تو را برآورده کرد و دیگر دلتنگ نباش، من نیز وقتى این را شنیدم دیگر چیزى نخواستم و خدمت امام ماندم، حضرت روزه بود و دستور داد براى من غذا بیاورند. عرض کردم: من هم روزه هستم و دوست دارم با شما افطار کنم و از غذاى شما تبرک بجویم. هنگام غروب، نماز مغرب را خواندند و در وسط خانه نشستند و غذا خواستند، با هم افطار کردیم و بعد به من فرمود: شب را نزد ما مىمانى یا اینکه حاجت خود را مىگیرى و مىروى؟ گفتم: بروم بهتر است. حضرت دست خود را به زمین زد و یک مشت خاک برداشت و فرمود: بگیر، آن را گرفتم و در جیبم قرار دادم و با تعجّب دیدم که همهاش دینار است، از آنجا به خانهام آمدم و نزدیک چراغ رفتم تا دینارها را بشمارم، دینارى از دستم رها شد. وقتى نگاهش کردم، دیدم روى آن نوشته شده «پانصد دینار است، نصف آن براى قرضت و نصف آن براى مخارج تو است»، وقتى این را دیدم، دیگر نشمردم و آن دینار را در کیسه گذاشتم، صبح وقتى دینارها را شمردم، آن دینار را پیدا نکردم هر چه زیر و رو کردم، آن را پیدا نکردم و پانصد دینار تمام بود!
عبدالله بن سوقه مىگوید: امام رضا(ع) از کنار ما گذشت و با ما درباره امامت خویش بحث کرد، من و تمیم بن یعقوب سرّاج به امامت او قائل نبودیم و زیدى مذهب بودیم. وقتى که با آن حضرت به صحرا رفتیم، چند آهو دیدیم و امام(ع) به یکى از بچه آهوها اشاره کرد و بچه آهو آمد و نزد حضرت ایستاد، ایشان دست مبارکش را به سر بچه آهو کشید و آن را به غلامش داد. بچه آهو، مضطرب و ناراحت بود و مىخواست به چراگاه برگردد، حضرت با او طورى سخن گفت که ما نفهمیدیم و آهو ساکت شد. آنگاه فرمود: اى عبدالله! آیا باز هم ایمان نمىآورى؟ گفتم: چرا اى آقاى من! تو حجّت خدا بر خلقش هستی و توبه مىکنم. سپس حضرت به بچه آهو فرمود: به چراگاهت برو. بچه آهو در حالى که اشک از چشمانش سرازیر بود آمد و بدن خودش را به پاهاى امام(ع) مىکشید و صدا مىکرد. حضرت فرمود: مىدانى چه مىگوید؟ گفتیم: خدا و پیامبر و فرزند پیامبرش داناترند. فرمود: این آهو مىگوید: اول که مرا خواندى، خوشحال شدم و خیال کردم گوشت مرا خواهى خورد و دعوتت را پذیرفتم، ولى اکنون که مرا امر به رفتن کردی، مرا غمگین کردى.
(بحار: ۵۲/۴۹، حدیث ۶۰)
تعداد صفحات : 24
هيات جوانان قمر بني هاشم(ع)عاشوراييها مراسم هفتگي خود را از سال84 با هدف آشنا شدن جوانان با فرهنگ عاشورايي آغاز كرده است.اميد است ما را در رسيدن به اين هدف ياري نماييد.